تاتی کردن گل دخترم
عشق مامان دیروز بالاخره تو کاردرمانی تاتی تاتی کردی...البته همش از خانم قهرمانی که کاردرمانت هستن و فوق العاده مهربون هستن فرار میکنی . همش اونجا میگی اَجیزه 😁 ولی دیروز یهو ازش فرار کردی و اومدی سمت من ..و اونم باز تو بغل میگرفتت و تو هم با گریه و اَجیزه گفتن میومدی سمت من 😂
و بالاخره انتظار من برای تاتی کردنت دقیقا روز تولد ۱۳ ماهگیت تموم شد . به پیشنهاد خانم قهرمانی برات یه صندلی کوچیک خریدم . روی صندلی میذاشتمت و خودت بلند میشدی و با تاتی چند قدم راه میرفتی. ❤👌
یه توضیح کوچولو که چرا برای راه رفتنت بردمت کار درمانی: عشقم وقتی تو شکم مامان بودی روزای آخر خیلی جات تنگ بود و ضربان قلبت نامنظم بود . تقریبا از هفته ۳۷ ضربان قلبت نامنظم تر شد و دکترت همش امروز و فردا میکرد برای به دنیا آوردن شما تا اینکه ۳۸ هفته و چهارروزم که بود با نشتی کیسه آب بستری شدم و چهار ساعت بعد شما به دنیا اومدی ولی گریه نکردی 😔 تا حدود یک دقیقه و دکتر گریه ات رو درآورد.
چهارماه و نیمت که بود من برات روروئک خریدم و از همون موقع تو روروئک شروع به راه رفتن کردی البته با نوک پنجه پا
ده ماهت که شد دستت رو میگرفتی به میز و صندلی و ..راه میرفتی البته با نوک پنجه پا . وقتی یک سالت شد و بردمت دکتر و گفتم با نوک پنجه پا راه میری دکتر گفت ببرمت کاردرمانی
اونجا مشخص شد کلا پای راستت از پای چپت ضعیف تر هست و علت پنجه راه رفتنت همینه. که علت اصلیش تاخیر در به دنیا اومدنت و اکسیژن نرسیدن بهت و بعد هم روروئک هست که باعث شد ماهیچه پشت پات ضعیف و کوتاه بشه!!! و اگر نمیبردمت ممکن بود تا دو سالگیت هم راه نری !
اینم عکس از تاتی کردنت تو خونه که از روی فیلمت اسکرین شات گرفتم .
اینم اولین موبایلت 😂 بس که گوشی های منو این ور اون ور پرت میکردی اینو برات خریدم تا هر چی خواستی این ور اون ور بندازیش😁
و در آخر :